نقاط ضعف تبلیغات تجاری بسیاری از مارک ها نادیده می گیرند
دانش نوشتن مطالب عالی UX چیزی است که یادگیری آن به زمان نیاز دارد - و متأسفانه ، اگر مارک ها مراقب نباشند ، می تواند با نقاط ضعف پر شود. خواه از طریق رسانه های اجتماعی ، بیلبوردهای تبلیغاتی ، کپی در وب یا موارد دیگر به مخاطبان خود دسترسی پیدا کنید ، نوشتن متن عالی بسیار مهم است.

بیایید در مورد برخی از سوراخ های معمول در استراتژی های نوشتن مطالب نادیده گرفته شود صحبت کنیم. این نقاط ضعفی هستند که باید از بین ببرید و هرچه سریعتر بتوانید آنها را اصلاح کنید ، بهتر است.

تمرکز خیلی کمی روی مشتری است
احتمالاً شنیده اید که مردم در مورد نسخه "مصرف گرایانه" صحبت می کنند و یک دلیل وجود دارد - ارتباط با مشتریان بالقوه عامل اصلی کار نوشتن مطالب تبلیغاتی از طرف شما است.

مشتریان فقط نمی خواهند در مورد محصولات یا خدمات شما چیزی بشنوند. آنها می خواهند بدانند که تعامل آنها با نام تجاری شما چگونه به نفع آنها است یا تجارب خاصی را در اختیار آنها قرار می دهد. تمرکز بیش از حد روی مشخصات محصول می تواند سقوط شما در زمینه نوشتن متن باشد.

برای نمونه بارز یک نسخه مشتری محور ، نگاهی به Nature Valley بیندازید.

اگرچه این شرکت میله های گرانولا را می فروشد ، آنها بندرت نسخه خود را به توضیح طعم میله های خود یا ساخت آنها اختصاص می دهند. درعوض ، آنها ترجیح می دهند به مشتریان نشان دهند که بارهایشان به آنها در انجام کارها کمک می کند: گذراندن اوقات در خارج ، کاوش در طبیعت و به طور کلی زندگی ماجراجویی.

طبیعت دره مخاطبان خود و آنچه را که می خواهند ببینند می شناسد. مال خودت را می شناسی؟

اگر می خواهید مشتریان هدف خود را در سطح عمیق و شخصی جلب کنید ، باید چالش هایی را که آنها با آن روبرو هستند و همچنین دستاوردهایی که امیدوارند به آن برسند برجسته کنید. فقط صفات مختلف محصولات خود را ذکر نکنید - دقیقاً نشان دهید که محصول به طور کلی چگونه سود می برد و زندگی آنها را بهبود می بخشد.

عدم تعادل بین واقعیت ها و پیام شما
همه ما می دانیم که با استناد به آمار در نسخه خود ، اختیارات لازم برای جلب اعتماد مشتریان - و موتورهای جستجو را به شما می دهد. با این وجود ، می توان بیش از حد به قلمرو واقعیت ها گمراه شد. در مواردی از این دست ، داستان برند شما ممکن است تحت فشار اعداد و نقل قول ها قرار گیرد.

همه چیز به تعادل بین جذابیت های منطقی و عاطفی شما در یک نسخه برمی گردد. همانطور که از نامش پیداست ، شما با یک جذابیت احساسی سعی در ایجاد پاسخ های احساسی از مخاطبان خود دارید. با درخواست های منطقی ، سعی دارید آنها را با حقایق و استدلال های منطقی جلب کنید.

هنگامی که تعادل خوبی بین این دو استراتژی برقرار می کنید ، نوشتن متن شما طلایی است. اگر این کار را نکنید ، ممکن است مشتری ها برگردانده شوند.

همانطور که پیتر مینیوم در مارکتینگ لند اظهار داشت ، "واقعیت ها نمی فروشند ، ایده ها می فروشند."

داشتن آماری و حقایقی معتبر که پشتیبان موفقیت محصول یا خدمات شما باشد بسیار هوشمندانه است ، اما مفهوم آن به همان اندازه مهم است - اگر نه بیشتر.

برای این که مخاطب خود را درگیر واقعیت ها نکنید ، بگویید که باید یک داستان را با نوشتن متن خود بیان کنید. هرچه خلاقیت بیشتری داشته باشد ، بر پیام های برند شما غلبه بر آمار کمتری خواهد داشت.

یک مثال عالی از واربی ​​پارکر و داستان داستانی آنها "خرید یک جفت ، یک جفت بدهید" است.

آنها در وب سایت خود حقایقی را ارائه می دهند ، مانند "2.5 میلیارد نفر در سراسر جهان به عینک نیاز دارند اما به آن دسترسی ندارند." آنها آمارهای مربوطه را نشان می دهند که نشان می دهد مارک تجاری آنها چگونه کمک می کند و چرا مورد نیاز است.

آنها همچنین حقایق خود را به داستان هدف خود بازمی گردانند - که حول محور مشتریان است. آنها اظهار داشتند که نام تجاری "از اینکه با هم جلو برویم هیجان زده است" ، که مردم را به داستان باز می گرداند و نشان می دهد که مشارکت آنها تشویق می شود.

برند شما چه نوع داستانی را روایت می کند؟

آیا این با آمارهای مرتبط عجین شده است ، یا حقایق و ارقام بر نسخه کپی شده است؟

شخصیت نام تجاری Bland
وقتی به شخصیت یک مارک فکر می کنید ، ممکن است ابتدا به آرم یا محصول آن فکر کنید. با این حال ، شخصیت در واقع از چیزی عمیق تر ناشی می شود - صدای نام تجاری شما.

نوشتن مطالب تبلیغاتی به برند شما این امکان را می دهد که تصویری از آنچه شرکت شما به نظر می رسد و ارزش های شما است تهیه کند. به عبارت دیگر ، صدای نام تجاری شما به مردم می گوید که شرکت شما در چه زمینه ای است.

اگر صدا ندارید ، شخصیت شما از کجا ناشی می شود؟

اشتباهی که بسیاری از شرکت ها مرتکب می شوند این است که نتوانند صریحاً برند تجاری خود را مشخص کنند. یک راه عالی برای شروع این فرآیند این است که اگر مارک شما شخصی بود از خود بپرسید:

آنها چگونه خواهند بود؟
ارزشهای آنها چقدر خواهد بود؟
آنها چگونه لباس می پوشند و صحبت می کنند؟
Old Spice ، مارک محصولات بهداشتی مردان را در نظر بگیرید.